آخرین مطالب
امکانات وب
او سال 1367 در بیمارستان میلاد در شهر تهران هم به دنیا نیامد
مجتبا در سال 1364 در گوانتالاما متولد شد.
پدر و مادر او اصالتا کره ای بودند آن هم نه هر کره ای!
پدر و مادر مجتبا در کره ای در شمال کهکشان راه لبنیاتی به نام پنیر متولد شدند.
و همان جا باهم وداع کردند
در کره ی پنیر ((وداع)) یعنی ازدواج.
برای هفته ی خامه ی خود که همان ماه عسل خودمان است به زمین سفر کردند.
اول تصمیم کبرا را گرفتند و به راه خود ادامه دادند.
اول به شهری بنام زایرس در آلمان قاضی رفتند و بعد به دمیتری ناواکف که یکی از دوست های زمینیشان بود سری زدند.
دمیتری در شهر کسخو یه روسیه شوروید زندگی میکرد.
شغل دیمیتری این بود که صبح از خواب بیدار شود و به برج های شهر نگاهی اندازد و با صدای بلند به عربی
بگوید:((como estas))
میتوان با جرعت گفت که دیمیتری در شغل خود بهترین بود.
بعد از رید و بازرید از دمیتری پدرومادر مجتبا تصمیم کبرا را پس دادند و به گوانتمالا رفتند.
و در آنجا مجتبا را به دنیا آوردند.
پدر مادر مجتبا تصمیم کبرا را دوباره گرفتند و روی زمین ماندند.
البته آن ها هر سال گوه به دیدن اقوام خود میرفتند.
مجتبا که به شمال علاقه ی زیادی داشت در بهترین دانشگاه های گوانتامالا مشغول به درس خواندن درباره شمال کرد .
بعد از گرفتن دکتری خود او به ایران سفر کرد که شمال را از نزدیک ببیند.
بعد از دیدن شمال و زدن جوجه او به گشت و گراز در ایران مشغول شد.
روز سردی در تهران او درون جوب معروف انتلکت های لمیز تجریش نشست و چایی دود کرد.
خوشگل ترین دختره کره ی زمین رو اونجا دید و عاشق شد.
کیمبرلی علی اکبری دختری بود که مجتبا ی ما به او دل باخته بود.
مجتبا بعد از تمام کرن چایی اش رفت و با کیمبرلی حرف زد.
کیمبرلی دختر نابینای دانشجوی آسفالت سازی در دانشگاه تهران بود.
به نقاشی علاقه داشت و در مسابقات رالی مقام منفی یک یعنی بهترین مقام را داشت.
کیمبری فیلم زیاد تماشا میکرد و غروب رو خیلی دوست داشت.
کیمبرلی هم که یک دل نه صد دل عاشق مجتبا شد.
چیزی نگذشت که آن ها باهم بچه دار شدند.
اسم بچه ی خود را مجتبا .ج یا مجتبا جونیور گذاشتند.
هم اکنون که شما درحال خواندن این مطلب هستید
مجتبا و کیمبرلی فعال حقوق کفتر ها هستند و هدفشان این است که دنیا را جای بهتری کنند البته برای کفتر ها.
مجتبا .ج درحال بانجی جامپینگ است.
گیدیجوفس...
برچسب : زندگی نامه مهدی مجتبایی, نویسنده : bgidijufs1 بازدید : 70